سامانه آموزش آنلاین معاونت آموزشی سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران

آخـریــن مطالب «تعریف روانپزشکی»

روانپزشکی :  تعریف و اهمیت

روانپزشکی :  تعریف و اهمیت

 

تعریف روانپزشکی:

تعریف ساده:
به شکل ساده میتوان روانپزشکی را شاخه ای از پزشکی بنائیم که وظیفه تشخیص و درمان بیماری های روانی را برعهده دارد.

در چنین تعریف ساده ای به دلیل نامشخص بودن مرز بندی برخی از بیماری های روان حیطه عملکرد روانپزشکی معین نمیشود. علاوه بر این در کار رایج روانپزشکی بسیاری از بیماران یافت می شوند که کسالت روانی آنها ناشی از بیماری های جسمی است و نمی توان به دلیل آنکه عامل ایجاد علائم روانی ،بیماری جسمی است آن را در حیطه روانپزشکی ندانیم.

تعریف سبب شناسی :
در این تعریف روانپزشکی را شاخه از طب میدانند که تشخیص و درمان اختلالات رفتاری ، فکری و هیجانی می دانند که هنوز علت ارگانیک خاصی برای آن یافت نشده است.

 این تعریف نیز با همان توجیه قبلی قابل پذیرش نیست و قسمتی از محدوده کارکرد روانپزشکی که ثانویه به بیماری های جسمی است را نادیده می گیرد. ضمن آنکه با این تعریف به مرور زمان و با افزایش دانش پزشکی از اتیولوژی بیماری ها برخی از اختلالات روانی از این مجموعه خارج می شوند. این قاعده تاکنون اجرا نشده است و اگرچه اطلاعات ما درخصوص سبب شناسی بیماری ها (مثلاً اختلالات اضطرابی) بسیار بیشتر از گذشته است ولی کماکان اختلالات مذکور جزئی از کار تشخیصی و درمانی روانپزشکی است.

تعریف جامع:
در این تعریف روانپزشکی عبارت است از شاخه ای از علم پزشکی ای که وظیفه تشخیص و درمان رفتارهای "غیر تطابقی " (maladaptive) را بر عهده دارد بر اساس این تعریف رفتارهای غیر تطابقی رفتارهایی است که منجر به افت عملکرد فردی، اجتماعی یا موجب رنج و ناراحتی  (distress) روانی می شود .بر اساس قرارداد های علمی مجموعه ای از برخی رفتارهای غیر تطابقی در قالب بیماری های روانی تعریف می شود به عنوان مثال رفتارهای تطابقی از جمله احساس غمگینی مفرط اختلال در خواب اختلال در اشتها عدم لذت از زندگی بی انگیزگی اختلال افسردگی نامیده می شود. مواردی نیز ممکن است رفتارهای غیر تطابقی به صورت انفرادی در افراد وجود داشته و در عین حال که منجر به اختلال عملکرد منجر شود ولی از آنجا که با سایر علائم همراه نیست نتوان آن را در چارچوب بیماری های تعریف شده قرار داد. این رفتارها نیز به عنوان یک رفتار غیر تطابقی در حیطه کار روانپزشکی قرار میگیرد.

 

درمان در روانپزشکی :
درمان در روانپزشکی تعریفی جدا از سایر رشته های پزشکی ندارد بر این اساس درمان عبارت است از هر روشی که منجر بهبودی از یا کاهش عوارض بیماری  شود به شرط آنکه این روش تاثیر مثبت خود را در کارآزمایی‌های بالینی ((Clinical trial به اثبات رسانده باشد .شرط اثبات اثر در کارآزمایی بالینی به این معناست که اثر بخشی یک روش درمان فراتر از اثر تلقینی یا دارونما باشد. در روانپزشکی درمان به دو دسته روشهای دارویی و بیولوژیک و درمانهای غیر دارویی ( انواع رواندرمانی) تقسیم میشود.

 

اهمیت  بهداشت روان :

اگرچه در محاوره اجتماعی کمتر کسی را می توان یافت که اهمیت بهداشت و سلامت روان را منکر گردد ولی در عمل و هنگام تخصیص امکانات این مهم مورد غفلت حتی پزشکان قرار می گیرد به عبارتی دیگر اگرچه همیشه خواستار سلامت روان و مصونیت  در برابر بیماری های آن هستیم،  نیازهای این حوزه از علم پزشکی را به  تحقیق و سرمایه گذاری کمتر مد نظر داریم . داشتن این نگرش بلاشک ریشه در عدم اطلاعات علمی کافی از موضوع روان و بهداشت آن دارد . لذا دانستن مستندات و دلایل عملی در اثبات اهمیت  سلامت و بهداشت روان از ضروریات مطالعه مقوله روانپزشکی است.

 

ملاک های اولویت دهی در موضوعات پزشکی :

1.شیوع:

منطقی است هرگاه دسته ای از بیماری ها در جامعه شیوع یابد ، آنها را در اولویت های بهداشتی و پزشکی قرار دهیم لذا چنانچه شیوع اختلالات روانی در جامعه بالا باشد لازم است این بیماریهادر اولویت بهداشتی قرار گیرند.

براساس مطالعات همه گیر شناسی حدوداً 31-18%  افراد جامعه در طی عمر خود به یکی از انواع اختلالات روانپزشکی مبتلا می شوند و این بیانگر شیوع بالای اختلالات روانپزشکی در جامعه است.

موضوع نگران کننده آن است که از این میزان بالای بیماران حدود 5% به پزشک مراجعه می کنند و از این تعداد مراجعین نیز حدود 50% به غلط تشخیص اختلال روانپزشکی  نمی گیردند و درمان آنها به تاخیر می افتد.

2. شدت:

اگرچه تردیدی نیست که شیوع بالاتر هر اختلال به طور منطقی موجوب اولویت بخشی آن اختلال در برنامه های بهداشتی می شود، داشتن شیوع بالاتر یک دسته از بیماری ها شرط کافی در این موضوع نیست چرا که برخی از بیماری ها اگرچه شیوع بالایی در جامعه دارند ولی به سبب شدت خفیف و اثرگذاری مختصر در شرایط زندگی چندان در اولویت قرار نمی گیرند. لذا شدت بیماری به عنوان یکی دیگر از ملاک های اولویت بخشی بهداشتی در نظر گرفته می شود.

    شدت بیماری براساس میزان مرگ و میر(mortality rate) سنجیده می شود یعنی هر چه میزان مرگ و میریک بیماری بالاتر باشد آن بیماری شدیدتر در نظر گرفته میشود. بیماری های روان به طرق مختلف مثل اهمیت ندادن به مسائل جسمی و تاثیر بر پیش آگهی بیماری های خطیر می تواند موجب افزایش مرگ و میر شود. ولی مرگ مستقیم ناشی از اختلالات روانی به طور مشخص ناشی از خودکشی (suicide) است. فکر و اقدام به خودکشی در 100درصد ( به استنثاء موارد بسیار بسیار نادر که Altruistic suicide نامیده می شود) ناشی از  یک اختلال روانپزشکی است. میزان مرگ در اثر خودکشی در جوامع مختلف متفاوت است و به طور متوسط ده تا بیست درصدهزارتخمین زده می شود.

این رقم نشان می دهد که شدت اختلالات روانپزشکی ( یا به عبارتی مرگ و میر ناشی از این بیماری ها) از بسیاری از بیماری های جسمی مانند بیماری های قلب و عروق و بدخیمی ها پایین تر است ولی این به معنی خروج بیماری های روانی از اولویت های بهداشتی نیست چون بسیاری دیگر از بیماری ها علی الخصوص بیماری های مزمن نیز میزان مرگ و میر بالاتری ندارند.

محدود دانستن ملاک اهمیت کسالت ها به شیوع و شدت منطقی نیست چرا که برخی بیماری ها با شیوع نسبتاً بالا میزان مرگ و میر کمی دارند ولی در عین حال بدون ایجاد مرگ، مشکلات فراوان را در مبتلایان به دنبال دارند (Morbidity بالا ) علاوه بر این معین نیست کدامیک از دو ملاک شیوع و شدت (مرگ ومیر) اهمیت بیشتری را در اولیت بندی دارد. با این اوصاف لازم است به گونه ای بتوان این دو عامل را با یکدیگر تلفیق کرد و در عین حال این عامل جدید گویای مشکل بیمارانی نیز باشد که تحت تاثیر عوارضی بجز مرگ و میر بیماری هستند.

3. بار بیماری (disease burden):
این فاکتور گویای تاثیری است که یک بیماری در طی یک مدت معین به جامعه تحمیل می کند. بار بیماریها با شاخص) DALY   ( disability adjusted life years    سنجیده می شود .

 

استفاده از ملاک Daly یا باری بیماری به منزله استفاده از برآیند شدت ، شیوع و Morbidity بیماری ها است و هر سه فاکتور در محاسبه آن دخالت داشته اند.  طبق تعریف هر واحد DALY   معادل از دست رفتن یک سال از عمر سالم افراد جامعه به دلیل ابتلا به یک بیماری است. به عنوان مثال اگر DALY  یک بیماری در یک سال معین در جامعه ای 3 باشد به این معنی است که بیماری مورد نظر در آن سال معدل 3 سال از عمر سالم افراد جامعه را از بین برده. بر اساس تحقیقات سال 1990 بیماریهای روان و از جمله افسردگی جز بیماریهای با DALY  بالا بوده اند. بر اساس همان پژوهشها پنج بیماری از بین ده بیماری اصلی ایجاد کننده نا توانی در جهان، بیماریهای روانپزشکی بوده است.

وجود Daly بالای بیماری های روانی می تواند دلیل منطقی بر اهمیت بیماری های روانپزشکی بهداشت روان در جامعه باشد.

 

دکتر سید مهدی صمیمی اردستانی
دانشیار روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
بیمارستان امام حسین

سازمان نظام پزشکی ج.ا.ایران
معاونت آموزشی و پژوهشی

به کوشش:
دکتر بابک پورقلیج

 

 

ادامه مطلب